• وبلاگ : شقايق
  • يادداشت : تازه به تازه...نو به نو!!!
  • نظرات : 5 خصوصي ، 35 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3      >
     
    سلام
    خوبي؟
    من اپم و منتظر حضور مهربونت
    به اميد ديدار
    خدانگهدار
    پاسخ

    سلام...خوبم...تو خوبي؟........مرسي....اومدم....باي

    سلام دوست عزيز.

    چه زيبا نوشتيد...

    شايد اينها حرف دل ديگراني چون من هم باشه.

    موفق باشيد.

    به روزيم و منتظر.

    پاسخ

    سلام عزيزم!.........شايد....شايد فقط حرف دل نماند بهتر باشد....خلاف جهت رودخانه شنا كردن سخته ولي شدنيه!..............ممنون شما هم شاد باشيد.....اومدم پيشت نوشتم از احتياج ولي نه به هر چيزي!!!!!!!

    بله عزيز

    زيباتره

    اگه هم غمت غم باشه و هم شاديت شادي

    قطعا حق با توئه

    ...

    اما فعلا كه آسمون دل من همينه و.......

    پاسخ

    اميدوارم آسمون دلت آبي و آفتابي و پر از ستاره باشه، و آرامشت و تلاطمت هر دو باهم باعث رشدت بشه.

    سلام
    ممنونم براي همدريت. ببخش که ناراحتت کردم...

    خداحافظ مهربون من

    پاسخ

    سلام...خواهش ميكنم...من تشكر مي كنم كه خبرمون كردي...خيلي متاثر شدم.....خيلي زياد...يه جورايي ...يه چيزايي برام زنده شد.......واقعا خدا به مادرش صبر بده...واقعا سخته.................كوچكترين كاري بود كه مي تونستم انجام بدم
    كاش ميشد خودمان باشيم. خودمان و تنها خودمان. افسوس كه ناگزيريم همان باشيم كه مي‌خواهند. هماني كه خود نمي خواهيم. كاش ميشد اگر خواستيم تنها راست بگوييم و يك رو باشيم. اي كاش!
    پاسخ

    سلام استاد محترم...واقعا كاش ميشد...حتي الان كه دارم سعي ميكنم...حداقل براي شما كه ميتونم اعتراف كنم....با اينكه دارم سعي ميكنم ولي بعضي مواقع ...يعني اكثر مواقع حتي خانواده هم ازم مي رنجند...خيلي سخته اونم توو جامعه ما...خيلي سخته...اما كاش ميشد....آخ كه چقدر دلم گرفت..................ولي خب گذشته از اينا واقعا دارم ميگم....خيلي خوشحالم ميكنيد كه با مشغله فراووني كه از شما سراغ دارم بازم لطفتون شامل حالم ميشه....قربان شما.

    سلام

    چه دوباره متولد بشي چه نشي ما مخلصيم

    اينم ترجمه شعر زيباي مورگول

    خواهي اگر رفتن ، برو يک دم نمان

    خاطرات خفته را سويم مران

    ديده ات سرد و صدايت آشناست

    مدتي بود اين صدا هم بي صداست

    ازسرعشقت به ماه و آفتاب

    با همه جان آرزويم انتصاب

    -

    من سعادت را

    در رديف حلقه خواهم کرد

    دور آن نحيف

    گرچه باشد عمر من صد يا هزار

    ميرسد آخر به پايان انتظار

    خاکه آن پايت کني خواهي مرا ؟

    يا تمنايت کنم من ؟ مطلقا

    نشکند ديگر غرورم چون دلم



    روزگار پست نبود لايقم

    خم نگويم شو تو اي کوه کبير _

    يا علاجم کن تو اي شاه و امير !

    کين محبت نيست پولي در کفت

    نه من آن دستي گشايم در برت

    خواهي اگر رفتن ، سکوت از هر چه به

    محو شو چون دورها آنسوي مه

    چون نگفتي آنچه را خامم شدي !

    چون نگويي غرقه دشنامم شدي.

    پاسخ

    سلام....ممنون از اينكه سر زدي و ترجمه كردي برام شعرو...خييييييييييييييلي قشنگه...حدس ميزدم كه تو چيزي الكي نمينويسي واسه همين گفتم ترجمش كن.

    سلام ... خوبي ... من كه ديشب اومدم پيشت ... ( تو وبلاگت يعني ) ... تازه همه متنتم همون موقع خوندم ... ببينم تو جدي جدي تصميم گرفتي كه بي نقاب باشي .. آره ... ؟؟؟‏... فك كن ؟؟؟‏... ببينم پس اون فرشته هه كي بود ... ها ؟؟ ... ها ؟؟؟ ... ها ؟؟؟

    چنند تا آي دي داري ... بابا ... سوتي ميدي ... يا چي شده كه اينجوري شده ؟؟؟

    مراقي خودت باش فرشته شقايق نژاد

    پاسخ

    سلام خوبم...ديشب ديدم از متن خودم توو كنفرانس كپي ميكردي...چشمك...ببين من تسليم...يه سوتي دادم...تو گير نميدادي بهتر نبود؟؟؟؟من بيگناهم باور كن...من نبودم....منم و اين دست اسلحه، گفتم كه از اين به بعد با اين آي دي كار مي كنم.......ممنون محمد رضاااااااا.....ولي خداييش بدجنسي.

    بگذار تا شيطنت عشق چشمان تو را بر عرياني خويش بگشايد. هرچند آن بجز معني رنج و پريشاني نباشد. اما کوري را هرگز بخاطر آرامش تحمل مکن!

    دکتر شريعتي

    پاسخ

    من با عشق آشنا شدم...و چه كسي اين چنين آشنا شده است؟.......هنگامي دستم را دراز كردم كه دستي نبود....هنگامي لب به زمزمه گشودم، كه مخاطبي نداشتم، و هنگامي تشنه ي آتش شدم، كه در برابرم دريا بود و دريا و دريا...!....................دكتر شريعتي.

    سلام: خيلي قشنگ نوشتي . ساده و ناز

    برات آرزوي شادي ميکنم .

    پاسخ

    سلام...ممنون....منم همينطور....اگه اشتباه نكنم قرار بود يه شعر زيبا بنويسي درسته؟

    سلام

    ممنون كه به وبلاگم آمدي ...

    نوشتت خيلي زيبا بود ... منم دلم براي كسي تنگ است كه من را براي خودم ميخواست ... ولي افسوس كه اشتباه كردم ...

    لينكت كردم ...

    شاد باشي

    باي

    سلام

    ممنون كه به وبلاگم آمدي ...

    نوشتت خيلي زيبا بود ... منم دلم براي كسي تنگ است كه من را براي خودم ميخواست ... ولي افسوس كه اشتباه كردم ...

    لينكت كردم ...

    شاد باشي

    باي

    پاسخ

    سلام...خواهش ميكنم...ممنون نظر لطفته......دلم تنگه واسه از خود گذشتن...ربطي نداشت ولي يهو به ذهنم رسيد...اين اشتباه هات زياد پيش مياد ولي درد اينجاس كه كسايي كه ما رو براي خودمون ميخوان كمن و كاش ما زودتر از رفتنشون بشناسيمشون...ميفهمم...حس سنگينيه...هر چند فكر مي كنم افسوس براي گذشته هم اشتباهِ..............منم تو رو لينكت كردم.

    سلام دوست عزيز

    ما ادما توي بعضي از مراحل اين حس مشترك درونمون بوجود مياد

    اگه بتونيم اين حس رو توي خودمون تقويت كنيم و بهش پايبند باشيم تحول هاي زيادي رو احساس ميكنيم

    موفق باشي

    به اميد ديدار

    خدانگهدار

    پاسخ

    سلام...درسته...اگه بتونيم تقويتش كنيم و توو همين حس بمونيم مهمه....ممنون ...همينطور شما.
    سلام
    چقد حرفاتون آشنان!!
    اشتباه ديگران...
    و
    خود خودت بودن بدون نقاب...
    بلاگ قبليمو بستم كه ديگه نه نقاب شادي بزنم و نه هي غمگين بنويسم.... اما افسوس كه من آدم نميشم!!!!!!!!
    پاسخ

    خودِ خود بودن در دنياي امروز كمي شايد سخت باشه حال اينكه انجام اين كار سخت ارزشمنده و من اين كار رو انجام ميدم زين پس...غم زيباست.......از غم جدا مشو كه غنا مي دهد به دل/اما چه غم،غمي كه خدا مي دهد به دل/گريان فرشته ايست كه در سينه هاي تنگ/ از اشك چشم،نشو ونما مي دهد به دل................ خب اگه توو زندگيمون غم جاي خودش باشه و شادي هم جاي خود همه چي زيباتره مگه نه؟؟؟؟

    اگر مايل بودي با وبلاگ خودت تبادل لينک کني بگو تا اين کارو بکنيم

    پاسخ

    حتما.

    سلام و ممنون كه سر زدي

    و فقط همين را ميتونم برات به يادگار بزارم كه

    مهرباني را وقتي ديدم که کودکي خورشيد را در دفتر نقاشي اش سياه كشيد تا پدر کار گرش در زير نور آن نسوزد

    پاسخ

    خيلي زيباست...و زيبا تر اونموقعيه كه پدر دستانِ پينه بسته و قلب شكسته از رنج دنيا رو از فرزندش پنهان ميكنه و تمام دسترنج كارگريشو براي راحتيه فرزندش ميده و بخاطر اون لبخند ميزنه و بخاطر اون زندگي ميكنه...اميد هميشه زيباست.
     <      1   2   3      >