• وبلاگ : شقايق
  • يادداشت : در حريم يار شرمنده ام نكن اي دل!
  • نظرات : 1 خصوصي ، 22 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + مسيحا 
    سلام
    خوشم اومد از کارات
    چندتا کار واستون مي نويسم لطفا نظرتون رو ميل کنيد

    يا حق

    چونان که دارايم به لطف تو

    فقيرم در مقابلت...

    تو بدارم مرا که جز تو ندارم...

    مي سپارم گرسنگي ام را به لطف گندم هايت...

    والسلام يا حبيب
    .............................................................

    من نبودم که تو بودي؟!...

    و ما به خيالمان در بازي دنيا داريم جر مي زنيم

    اما دريغ که جر مي خوريم...

    .............................................................

    يادم نيست خدا پدرم آدم را چرا مهبوط کرد؟

    پدرم هوس لب داشت...

    گندم خورد؟

    گندم کلاه گشاديست که بر سر اولين جنايت گذاشتند تا در ما

    خيانت پرورده شد...

    .................................................................

    چرا باور مي کنيد آدم با يک لب يک خوشه گندم را خورد ؟

    خوشه لبي که آدم را خورد او را گناه کار کرد...


    منتظر نظرتون هستم

    ممنون

    پاسخ

    سلام ... از كدوم كاراي من خوشتون اومده ؟!!! شيزين كاري زياد دارم :دي ........ اينارو خودتون نوشتين ؟ متوجه ي منظورتون نشدم!!!