به به
چه نوايي........
نرفتم كه! كو؟ شما برو ما رو دعا كن خب!
مدتي بايد دست نگه دارم! يا خودم برم سركار خيالم راحت شه! اينطوري نميشه!:دي
خدا رو شكر ما تا آخر محرم هيئت داريم....
همت كن ميري...باور كن ارباب انقد مهربونه كه فقط كافيه بخاي...كافيه قدم برداري سمتش... من خودم يه كم مشكل داشتم وگرنه امسالم همت ميكردم ميرفتم...
آره يه كم چاق شده! بعدشم خب تعجب كردم! گفتم كيه كه عصبانيت كرده كه اينطوري دعاش كردي!! كي رفته كجا حالا؟!؟!!!
چون هممون فقط مدعي هستيم...چون خيالمون راحت ميشه که حسين رو کشتن و تموم...
صدا و سيما هم دوباره مثل قبل شاد و شنگول ميشه...برنامه کودک تکنو پخش ميکنه
صبح فرداش همه ي پرچم ها و ايستگا صلواتيا رو جمع ميکنن...
امسال هم که ديگه شب يلدا شده و نور علي نور
شاديها تکميل...:(((
و کسي به ياد زينب نيست...
رقيه گفتي و کردي کبابم
به خطر باد؟!؟!؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
شقايق! كلا قالبت محشره...فقط اون فانوس رو نبايد ميكشيديش!
ميدوني چقدر دوس داشتم اون جاي حرم رو؟ اما هميشه آقايون پر بودن اونجا و نميشد خيلي نشست...جلوي در ورودي... كنار پنجره ها.... جون ميداد براي عكس گرفتن! اما كجا بود دوربين!
زينب اسير...
سجاد بيمار...
و رقيه گريان... بي تاب بابا...
ظاهرا محرم تا عاشورا محرم است!