سلام ....
صفحه ي سفيد بر من نتاب . تازه كسي از عشقش صيقلم داد . نوشتن ممنوع
.
از خدا بخواه تا مرگ را نبيني / چون آغاز من است وتو متنفر از من من
منتظر نباش تا نيايم . چون ميآيم .... با تنهايي باي باي كن !
دعا كن ....
سلام
سلامي دوباره بازم رفتم اومدم
چرا آرزو نكند صفحه ي سفيد؟!
تو بگو علت چيست؟!!!!
قلمم نيش ندامت شد و جوهر دل خون
تا كس اين نقش غم انگيز به دفتر نزند
جالب بود . و كاش قلب همه با صداقت يكرنگ ميشد .
درود ....
با ورود يك غزل فدا شدن .... زير پاي يك قلم رها شدن ....
خوش بود بانو ...
يادم مياد مطلب قبليت يك قو هم داشت !!
مستدام باشي
تابعد .....
هميشه سلام.............
با چند اثر به روزم..........
پيشاپيش از حضورتون ممنونم
سلام شقايق جان
خيلي نوشتت قشنگ بود
اميدوارم موفق باشي عزيزم
باي