من ميدانم که روزي خواهم مرد مرا
در تابوتي سياه بگذاريد
تا همگان بدانند که سياه بخت بودم
چشمان مرا باز بگذاريد
تا همگان بدانند چشم انتظار از دنيا
رفتم
دستان مرا از تابوت بيرون بگذاريد
تا همگان ببينند که به انچه خواستم
نرسيدم
و در اخر يک پارچه سياه روي
تابوتم بکشيد تا همگان بدانند که
هر
چه ظلمت
در اين دنيا بود کشيدم
have
a
good
time