سلام رفيق...
سوار غبار آلودة غروب
شبنم مه آلودة صبح
هر دو در ازدحام عبور
فرو در ژرفاي خستگي
شكسته نازكي شكنندة تار مويي از لشكر اميد
در چاوش سوار بودن
يكي بر اسب و ديگري بر برگ
يكي از يكي حريص تر
و خدا در يكي بودن يكي تر
تن خسته،
خنده مرده بر تابوت است
موفق باشي رفيق... يا حق. كوير