خدايا ؛
به بهشت و حور چه نازم
مرا ديده اي ده که از هر نظر بهشتي سازم . (مناجاتي از خواجه عبدالله)
چشم دل باز کن که جان بيني
آنچه ناديدني ست آن بيني
تو توي بهشتي کافيه ديدت رو تغيير بدي .کافيه بخواهي بهشت رو ببيني. کافيه بشي اون چيزي که به خاطرش اشرف مخلوقات شدي.بشي اون چيزي که خدا به خاطر آفرينشش به خودش تبريک گفت.
مگه چيزي بالاتر از ديدن خدا هم هست . به قول هاتف اصفهاني :
يار بي پرده از در و ديوار.......................در تجلي است يا اولوالابصار
شمع جويي و آفتاب بلند..........................روز بس روشن و تو در شب تار
گر ز ظلمات خود رهي بيني.....................همه عالم مشارق الانوار
راهي که ميخواهيم تا بهشت طي کنيم از درونمون ميگذره . راهي که با وجود اينکه نزديکه اما سخت و دشواره . توشه اي مي خواد به اسم ايمان .کافيه به راهي که مي خواهي طي کني ايمان داشته باشي.و عاشق باشي !
گر به اقليم عشق رو آري....................همه آفاق گلستان بيني
بر همه اهل زمين به مراد....................گردش دور آسمان بيني
هر چه داري اگر به عشق دهي.............کافرم گر جوي زيان بيني
جان گدازي اگر به آتش عشق..............عشق را کيمياي جان بيني
عشق کيميايي است که ديدت رو تغيير ميده.
اميدوارم به بهشتت برسي .