نيازُ تو خودم كشتم , كه هرگز تا نشه پشتم
زدم بر چهره ام سيلي ,كه هرگز وا نشه مشتم
من آن خنجر به پهلويم كه دردم را نمي گويم
به زير ضربه هاي غم نيفتد خم به ابرويم
مرا اينگونه گر خواهي دلت را آشيانم كن
من آن نشكستني هستم بيا و امتحانم كن