و من همچنان در منجلاب وجود خود گير كرده ام
و من همچنان غرق در گناه هستم.
بايد بيرون شوم از اين همه زشتيها..
اوههههههههه
من اشتباه كردم.
اي آدم بي شرم
هيچ چيز خدا زشت نيست؟
هيچ چيز را خدا زشت نيافريده اين من بي جنبه هستم كه زشت مي بينم.
من اگه شاعر ميشدم چي ميشد؟
همه ي بشر را به زير سوال مي بردم..
همه ي آدمها را محكوم مي كردم.
ما تو چه جامعه اي هستيم؟
پر از....................................
اصلا به من چه ربطي داره..
خيلي ربط داره
چون بايد اون دنيا همه جواب پس بديد!!!!!!!!!!
بياد ميارم اون وقتي كه همه ي آدما تو قبر تنها و بي كس هيچ جوابي ندارن بدن..
و همچنين من كه لال شدم.
تو خيال كردي زنده هستي..
تو وجود نداري.
((البته من اينجا دارم خودمو ميگم))
چقد احساسات زبري دارم نه؟؟
زبر مثل برگ درخت