• وبلاگ : شقايق
  • يادداشت : من تمنا دارم!!!
  • نظرات : 7 خصوصي ، 17 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     

    سلام شقايق جان.

    ممنون كه سر زدي.

    و راهنمايي به جاي بود.

    راستي ما تبادل لينك نكرديم.

    بازم ممنون.

    پاسخ

    سلام وحيد آقا! خواهش مي كنم، راهنمايي نبود...يه پيشنهاد بود كه اميدوارم به جا بوده باشه....تبادل لينكم چشم...بازم خواهش.
    پاسخ

    شرمندم ميكني علي آقا!...يك دنيا ممنون.

    پاسخ

    به اين راه و روش مي رو كه با دلدار پيوندي!

    پاسخ

    به طواف كعبه رفتم به حرم رَهَم ندادند/ كه برون در چه كردي كه درون خانه آيي؟

    سلام.

    خوبي؟؟

    مرسي از لطفت عزيزم.

    كاش مي‌تونستم كاري كنم......

    الان چطوره؟

    بهتره؟؟؟

    اگه كاري از دست من برمي‌ياد، بگو...

    دريغ ندارم....

    خدا با ماست گلم (هميشه و همه جا)....

    مواظب خودت و ندا باش.

    يا حق.

    ******************

    سال ها پشت سر هم مي گذرند، جوان ها پير مي شوند و پيرها فرسوده... عزيزان از دست مي روند... زندگي زير و رو مي شود... سرنوشت تغيير مي کند... و در اين بازي هاي روزگار، تنها کساني به کيمياي خوشبختي و آرامش دست مي يابند که در فراز و نشيب زندگي فقط بر ايمان و انسانيت خود روز به روز افزوده اند؛ اما آنان که در کشاکش حوادث زندگي از اين دو کيمياي هستي روز به روز فاصله گرفته اند، در اوج لذات مادي، سرگشته اي بيش نيستند...!

    ******************

    "خدا را فراموش مكن"

    پاسخ

    سلام عزيز...خوبم ..ندا هم خوبه و سلام ميرسونه به همه...قربونت برم...دعايي كه ميكني مطمئن باش بزرگترين كارِ.....انسانهاي معنوي و الهي افكار خود را بر عشق و همدلي متمركز مي كنند..........حتما...فداي تو(اينم يه بغل گل)

    سلام.وقت بخير

    از اينهمه لطفي كه بمن داريد سپاسگذارم.

    اتفاقي كه افتاده بود رو خيلي خوب بيان كرديد.راستش كامل هنوز نخوندم.ولي جريان جالبيه.شيوه بيانتون به شكليه كه ادم از خوندنش خسته نميشه.حتما كامل ميخونمش.اميدوارم فقط پايان خوبي داشته باشه...موفق باشي و شاد.بازهم ممنونم

    ياحق

    پاسخ

    سلام.ممنون....خواهش مي كنم، من حق رو گفتم و بي تعارف هم بود...ممنون..منم به پايانش دل بستم كه خوب باشه و اميدوارم و منتظر....ممنون...شما هم موفق باشين.

    سلام نميدونين چقدددددددددددددد گشتم تا تو كامنتاي قبليم پيداتون كنم....
    برا حلاليت اومدم خدمتتون

    دارم يکي يکي حلاليت ميگيرم و خداحافظي.

    ديگه کم کم تا آخر هفته بار و بنديل مي بندم ...

    تا مدتي کمرنگ تر ميام نت

    ميخوام بيشتر مطالعه کنم.

    بخاطر درس

    احتمالا فعاليت وبلاگيم مقداري کمتر ميشه از اين ببعد ...

    دعام کن موفق بشم.

    راه سختي پيش رومه....

    منو دعا كن و حلال.

    پست زيارت پارسالمو گذاشتم چون دلم هواشو کرده بود.

    اما حالا حالاها فعلا لياقت رفتن پابوسشيو ندارم...

    پاسخ

    سلام...اي باباااااااااااا...خب ميسپرديد به اونجاهايي كه اشيا گمشده پيدا ميكنن شايد پيدام مي كردن!!!!من گفتم بهار ميام اونجا ها...شما از حالا فرار را برقرار ترجيح دادي؟؟؟؟.............در كل اميدوارم تتو برنامه هاتون همچنان موفق و پيروز باشيد...رتبتونم كه ديگه در جاي خود.........خوبه ديگه.........مباركه...موفق باشيد

    سلام شقايق خانم.

    مرسي از حضورت.

    من دوباره آپيدم.

    تشريف بياريد خوشحال ميشم.

    منتظرم.

    پاسخ

    سلام آقا وحيد...خواهش...سر فرصت حتما اين كارو مي كنم.
    + فاديا 

    سلام...

    اللهم اشف كل مريض

    پاسخ

    سلام....آمين.

    سلام به همه وب نويساي با غيرت

    متن تاثير گذار و دل شكني بود.

    والا جز دعا كردن كاري از دست ما بر نمياد مگه اينكه بدوني طرف كدوم خراب شده ميشينه تا بريم همون جا رو براش قبرستون كنيم.

    ممنون از همدرديتون با اين آبجي بيمار

    خدا به حق علي و اولادش شفا بده

    رخا...

    پاسخ

    سلام...دعاي گوشه نشينان بلا بگرداند...همون دعايي كه ازت برمياد چيزيه كه الان ندا بهش نياز داره...ممنون بابتِ همدرديت...در مورد همسرش هم بايد بگم:ندا خيلي دوسش داره...نميخواد نه به لحاظ موقعيت اجتماعي و نه روحي بهش آسيبي بزنه و كوتاه مياد و البته دلش نميخواد به لحاظ روحي دختراش هم با ديدنش ضربه بخورن...دعا كن حالش بهتر بشه تا بتونه ببيندشون...اگه خدا بخواد تا چند روزه ديگه ملاقاتش با دختراش براي يه روز داره جور ميشه....در ضمن مثل ندا خيييييييييلي زيادن...حداقل من كم نديدم...ميتوني هي سر به موسسه خيريه حمايت از بچه هاي سرطاني بزني...يا بيماراي دياليزي كه يه كليه ميخوان كه زنده بمونن و نفس بكشن و بچه هاشون يتيم نشن...(اون هفته يه نمونه ديدم كه الانم صورتشو فراموش نمي كنم)ولي نياز مالي چجوري زجرشون ميده، بماند...يا بچه هايي كه توو كوچه ها و خيابونا والدينشون سر راه ميذارنشون...توو همين تابستون توو شهر خودم شايد باورت نشه كه مسافرا بالاي ده نفر بچه هاشونو گذاشتن و رفتن...دعا لازمه...خيليا نياز دارن...خيليا...از جمله من!!!!بازم از شما ممنون.

    سلام و خسته نباشيد.

    قرار دادن عكسهاي زيبا در ديد زيبا پسند دوستان،به هيچ مناسبت خاصي نياز ندارد.من هر چند وقت يكبار اين كار را انجام مي دهم.از تشريف فرماييتون ممنونم.

    موفق باشيد.

    پاسخ

    سلام...ممنون....اين نيز براي خودش كاريست بس..........زحمت ميكشيد...خواهش...همچنين.

    پاسخ

    واقعا زحمت كشيدي....الان من نميدونم چي بگم ديگه...

    سلام شقايق جان.

    مطلبت رو با دقت خوندم.

    براي خواهر دردمندمون از خدا طلب شفاي هر چه زودتر و آرامش خواستارم.

    انشاالله به لطف خدا سلامتيشونو به دست بيارند.

    ممنون ازت بابت حضور گرمت در كلبه حقير من.

    در پناه حق.

    پاسخ

    سلام آقا وحيد....واقعا ممنونم بابت دعاي خيرتون...لطف كردين....خواهش مي كنم...وظيفمه...يا حق.

    تقديم به نداي عزيز:

    يک راند ديگر مبارزه کن!!

    وقتي پاهايت چنان خسته اند که بزور راه ميروي . يک راند ديگر مبارزه کن , وقتي بازوهايت چنان خسته اند که قدرت گارد گرفتن نداري . يک راند ديگر مبارزه کن , وقتي خون از دماغت جاريست وچشمانت سياهي ميرود و چنان خسته اي که آرزو ميکني حريف مشتي به چانه ات بزند و کار را تمام کند يک راند ديگر مبارزه کن , و به ياد داشته باش:

    "مردي که همواره يک راند ديگر مبارزه ميکند هرگز شکست نميخورد!"

    پاسخ

    قربونت برم....منم حرفم همينه گلمممممممم...................و البته................ نه حتي ذره اي ظلم از نگاهش دور مي ماند، نه تنها مي گذارد.

    دل اگر بي‌غم بود،

    اگر از بهر پرستو قفسي تنگ نبود،

    زندگي، عشق و اسارت، قهر و آشتي همه بي‌معنا بود...

    پاسخ

    خال بر بال پر از حنجر پروانه كشيد/فهم در چهره يك آدم ديوانه كشيد/غزلي ديد پر از لذت نوشيدن عشق/پرده بر صورت آن نغمه مستانه كشيد/عاشقي گفت كه:جانانه تو را مي خواهم/مُهرِ ممنوع بر آن واژه جانانه كشيد/شاعري خواندكه:اين خانه چرا تاريك است؟/رنگ روشن به لب شاعر آن خانه كشيد/دختري گمشده ناليد كه:از گريه پُرَم/خنده بر گريه آن دختر ويرانه كشيد/پدري در دل كاشانه خود مي خنديد/اشك را تا در آن خانه و كاشانه كشيد/بلبلي تازه نفس لانه خود را گم كرد/بلبلِ گمشده را كشت وَ يك لانه كشيد/حرف آزاديِ دنياي قناريها بود/مرد نقاش قفسهاي پراز دانه كشيد.............دنيايِ بي رحميه!!!
       1   2      >