سلام
مطمئن باشيد به بنده بر نخواهد خورد
چون پذيرفتم آنچه را كه بايد ميپذيرفتم
باورتون نميشه عقلم بارها گفت كه نبايد اين باشي و من هم بارها گوش دادم به عقلم سنجيدم سبك و سنگين كردم تمام مسائل رو براي خودم حل كردم مسائلي كه هيچ مردي شايد ساليان قبول نكنه و براي خودش حل نكنه
نه سنم كم بود كه بگم زودگذر و آتيشي نه عقلم كم
از رو هوا و هوس هم نبود
هر چي كه بود دل من بود و اون
اون عاشق من نبود ولي من بودم البته چون ميدونست فايده اي نداره دل نسپرد/ولي من دل سپردم/با عقلم كنار اومدم /ميدونم كه صحبت يك عمر زندگي بود و همه اينها رو حلاجي كردم.
درسته كه عشق چشم عقل رو ميبنده ولي من به اصولي كه براي خودم داشتم پايبند بودم و هستم.
حالا كه ميدونم به هم نميرسيم دارم از غصه ميميرم كه چرا اين همه دل بستم اين همه عاشق شدم
پشيمون نيستم از عاشق شدنم چون هنوز هم دوستش دارم هنوز هم.....
تنها....