نشسته بود پسر، روي جعبهاش با واکس
غريب بود، کسي را نداشت الّا واکس
نشسته بود و سکوت از نگاه او ميريخت
و گاه بغض صدا ميشکست:«آقا واکس؟»
درست اول پاييز، هفت سالش بود
که روي جعبهي مشقش نوشت:
بابا ... واکس...
--------------------------------------------------------
از وقتي كه متحول شدي وبلاگ ما رو هم از پيوندهات حذف كردي !