_ سلام.
_ چطوري خانوم؟ كر كنم پيداش كردم، ولي نه دايره س نه صورتي، مستطيله و قهوه اي، شاد باشي.
_ موفق و خوشبخت باش . اين يه دستوره.
سلام توي كامنت قبلي من حرف خاصي نزدم فقط گفتم ما ادمها گاهي افراط و تفريط ميكنيم و اين افراط و تفريط گاهي دردسر ساز ميشه اي كاش ميتونستيم هر حس رو به اندازه خودش بروز بديم بازم اي كاش.......
شايد خيلي بي ربط هم نباشه كه:
روزگاريست همه عرض بدن ميخواهند
همه از دوست فقط چشم و دهن ميخواهند
شايد بي انصافي باشه اگه بخوايم بگيم تعارف باعث اين افراط ميشه چون خيلي وقتها حوس و افكار شيطاني باعث به زبون اوردن اينجور جملات ميشه
سلام
فقط مي خواستم بگم هميشه دوست داشتم يكي اين حرفها رو بهم بزنه اما عشق من خيلي محتاط كار ميكرد تا جايي كه هيچ وقت نفهميدم واقعا دوستم داشت يا نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دلش ميگفت دوستم داره اما حرفاش هيچ وقت اينو تاييد نكرد
بديش اينه كه الان 5 ماهه ديگه با هم نيستيم و من دارم از نبودش دق ميكنم...............................
سلام.
در ارتباط بين دونفر عوامل بسياري دخيل هستن براي شكل گرفتن و پايدار موندن اون ارتباط كه كلام و سخن چند درصد كمي از اين عوامل رو شامل ميشه.
در ارتباط بين دو نفر وجوه مشتركشان با همديگر، اشتراك در نوع اقكار و عقايدشان، نوع نگاهشان به دنياي اطراف و نظرات مشابه داشتن در مورد مسائل و موضوعات روز عواملي هستند كه مي تواند يك ارتباط را شكل بدهد و در خد صميميت پيش ببرد و پايدار باشدو در ضمن دوستيها و ارتباطهاي صميميمي باعث رشد طرفين نيز ميشود كه مي توان گفت همين يكي از عوامل پايداري ارتباط است.
به نظر من اگر دوستي و ارتباطي بر پايهء چند سخن زيبا و با محبت بنا شود مانند حبابي است كه هر لحظه انتظار ميرود عمر آن به آخر برسد و به شكست منجر شود .
وقت بخير
زياد از اين جور جملات شنيدم اما خب ياد گرفتم كه نبايد هيچكدوم رو باور كرد
راستش من هم گاهي از اين جملات استفاده كردم ولي خيلي وقتها هم شده که به طرف مقابل گفتم که فقط يه حرف بوده و هيچ عملي پشت اين حرفها نيست(نه من ميميرم براي تو نه تو ميشيني به پاي من فقط رد پاي توست کنار رد پاي من)
و به نظر من اين حرفا اکثرا پوچ و واهي هستش کاش بتونيم به بکار نبردن اين جملات عادت کنيم تا مجبور نباشيم اين جملات رو بخونيم(کاش معشوق از عاشق طلب جان ميکرد.........)
و در اخر (کاش قلبها در چهره بود)
حتي اگه بي محلي كني بازم هستم.
از اين جور دوست داشتن بوي بيماري مياد. بوي طغيان احساسي مياد كه شكل دوست داشتن گرفته نه خود دوست داشتن.
بوي كمبود مياد.
بوي نياز به نقطه ي امن و احساس امنيت ميياد نه دوست داشتن سالم و رشد يافته.
گاهي سر درگم هستيم و نمي دانيم به كجا مي رويم. نمي دانيم چه بايد بكنيم . گاهي به شدت تحت تاثير ناخودآگاه به در و ديوار مي خوريم و مي شكنيم و آن وقت راه حل تمام اين معظلات را دوست داشتن مي بينيم به هر كسي كه شد به هر سبكي كه باشد بدون تفكر بدون انديشه بدون درايت بدون شناخت. كه نتيجه اش مي شود....