تا حالا شده برای کسی بشی سنگ ِ صبور ؟ بشی یه یار ِ مهربون ؟ تا حالا شده برای دوستی تا بتونی از خودت مایه بذاری؟ شده از دل ِ غمگینت بگذری تا لبخند بیاری به لب ِ دوستت؟ .... یه مدتی میگذره روزگار بدجور بهت فشار میاره ، سختیها داره آزارت میده ، دیگه طاقت ِ توی خودت ریختن رو نداری ، به رسم ِ دوستی و به حرمت ِ محبت میری با دوستت درد ِ دل کنی ، ولی بعد از اینکه نیمی از حرفات رو میشنوه میدونی چی بهت میگه ؟ میگه من تحمل ندارم ، این چیزا رو بشنوم .... چی میشی؟ چی میگذره بهت؟ این کارو میذاری پای ....؟؟؟؟
پ .ن : برای شادی ِ دلش دعا کن اشکالی نداره! پ .ن : جام می و خون دل هر یک به کسی دادند!
| نوشته شده توسط شقایق در سه شنبه 89/3/18 و ساعت 11:47 عصر | نظرات دیگران()