کوچکتر که بودی آرزوت این بود که خدایا میشه عروسکم زیباترین باشه ؟میشه دوچرخم بزرگترین باشه ؟ یادته ؟ میگفتی همه ی خوراکی های دنیا رو میخوای...بزرگتر که شدی آرزوهات هم بزرگتر شد گفتی خدایا می خوام دانشگاه قبول بشم و زندگی ِ خوبی داشته باشم... یادته؟الان نمی دونم کجای کاری، نمی دونم آرزوهات تا کجای دنیا پر می کشه، نمی دونم دلت کجا بند شده، اما هر جا که هستی امشب شب ِ لیلة الرغائب هست شبی که هر آرزویی که بکنی برآورده میشه.امشب از هر کجای این دنیا ی بزرگ در که بزنی برات بازش میکنه ، بدون ِ اینکه به روت بیاره چقدر غافلی،فقط مراقب آرزوهات باش... امشب راه ِ آسمون بازه، امشب چه سفید باشی ، چه سیاه ، ازش بخواه هر آنچه را که برای سعادتت لازم داری.تو می تونی هزاران آرزوهای رنگارنگ داشته باشی و به او بگویی ثروت ، قدرت ، مقام ، و خیلی چیزهای دیگه، می تونی ازش خودشو بخوای،پس مراقب آرزوهات باش. امشب یه نیم نگاهی به درد دلت با خدا بنداز ، یه مروری به دردات داشته باش ، مراقب درد ِ دلات باش ،امشب شب ِ بزرگیه ، و خدا با اشتیاق بیشتری گوش میده به حرفات .... میتونی چند ثانیه خدا بخوای ....
امشب آرزوهای آسمونیتو توی دستات بگیر و با اشک شستشو بده و منتظر باش ، فرشته ها جوابشو میارن ، صدای اجابت به دلت رسید مارو هم از دعای خیر فراموش نکن
| نوشته شده توسط شقایق در پنج شنبه 89/3/27 و ساعت 9:37 صبح | نظرات دیگران()