باز شب و باز سکوتی که به من آرامشی عجیب می ده، و من دلم می خواد با تو حرف بزنم ،همیشه تو این تاریکی شب و تو این سکوت تورو بهترحس میکنم و بیشتر دلم می خواد که با تو حرف بزنم.........
خدایا !دلم می خواد تو این سال جدید و فصل نو
خودم رو بهتر بشناسم ، دلم می خواد ضعفها و شکستهای سال قبل ،پیروزیها و موفقییتهای سال جدیدم باشه .می خوام با تغییر فصل و تغییر پوشش زمین ، من نیز تغییر کنم ، تغییری زیبا ، اونقدر زیبا که تو هم با من بخندی . نازنینم !کمکم کن تا بتونم این تغییر رو در خودم بوجود بیارم ، کمکم کن تا هر چی زنگار روی دلم نشسته پاک کنم تا دیگه هیچ آلودگی روی دلم نباشه شاید منهم بتونم لبخند تو روببینم..........
| نوشته شده توسط شقایق در جمعه 85/1/11 و ساعت 11:28 صبح | نظرات دیگران()