دیدگاه دوم : حکومت نه! شهادت آری! در نقطه مقابل، گفته می شود : نه آقا! حکومت چیست؟ حضرت می دانست که نمی تواند حکومت تشکیل دهد، بلکه اصلا آمد تا کشته و شهید شود! این حرف هم مدتی بر سر ِ زبان ها خیلی شایع بود! بعضی با تعبیرات ِ زیبای شاعرانه ای هم این را بیان می کردند. حتی این مطلب از قول ِ بعضی علمای بزرگ هم نقل شده است. در این نظر و دیدگاه قدیمی گفته می شود : اصلا ، حضرت قیام کرد برای اینکه شهید شود. گفت: چون با ماندن، نمی شود کاری از پیش برد، پس برویم با شهید شدن، کاری کنیم. این نظریه، براساس اسناد و مدارک ِ اسلامی صحت ندارد. چنین دیگاهی در اسلام وجود ندارد که برو خودت را به کام مرگ بینداز. برای چنین چیزی دلیل ِ عقلی و شرعی نداریم. شهادتی که ما در شرع ِ مقدس می شناسیم و در روایات و آیات قرآن از آن نشان می بینیم، معنایش این است که تنسان به دنبال ِ هدف مقدّسی که واجب یا راجح است، برود و در آن راه، تن به کشتن هم بدهد. این، شهادت صحیح اسلامی است. اما این که آدم، اصلا راه بیفتد برای اینکه " من بروم کشته شوم " یا یک تعبیر ِ شاعرانه ی چنینی که :( خون من پای ظالم را بلغزاند و او را به زمین بزند)، نمی تواند دلیل و هدف آن حادثه ی عظیم باشد. شهادت بخشی از حقیقت است، اما هدف بزرگ حضرت، این نیست. ( مقام معظم رهبری ) (ادامه دارد)
پی نوشت : بصیرت یعنی چی؟ پی نوشت : کیست زینب؟ تلاطم ِ عباس. پی نوشت : اَللهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
| نوشته شده توسط شقایق در پنج شنبه 89/9/18 و ساعت 10:7 صبح | نظرات دیگران()