گاه دلتنگ می شوم
دلتنگ تر از همه ی دلتنگی ها
گوشه ای می نشینم
و حسرت ها را می شمارم
و باختن ها را...
و صدای شکستنها را...
و وجدانم را محاکمه می کنم !
من کدامین قلب را شکستم؟
و کدامین امید را نا امید کردم؟
و کدامین احساس را له کردم؟
و کدامین خواهش را نشنیدم؟
و به کدام دلتنگی خندیدم؟
که این چنین دلتنگم...
؟؟؟
.
پ .ن : وجدان ِ نعمت ِ خوبی ست.