آسمان گفت: پروردگارم مرا سر بلندترین پدیده ی خلقت آفرید.
زمین گفت: پروردگارم اشرف مخلوقات را از خاک من آفرید.
آسمان گفت: کروبیان و ملائکه خانه در عرش من دارند.
زمین گفت: عزیز کروبیان و عصره خلقت خانه در بطن من دارند.
آسمان گفت: قیمت من بر تو را، همین بس، که دستها رو به من بالا برده می شوند برای عبادت.
زمین گفت: شرافت من را همین بس که پیشانی بر خاک من نهاده می شود برای عبادت.
آسمان سکوت کرد و با تبختر به زمین نگریست.
زمین مشتی تربت برداشت و هنوز کلمه ای نگفته بود که بغض آسمان ترکید و با تمام شکوهش به احترام بوسیدن تربت بر زمین خم شد.
دل نوشت : سجده بهترین و زیباترین حالتم است وقتی تو را صدا میزنم.