من مستم.
من مستم و میخانه پرستم.
راهم منمایید،
پایم بگشایید!
وین جام جگر سوز مگییرید زدستم!
می،لاله و باغم
می،شمع و چراغم
می،همدم من،
همنفسم،عطر دماغم.
خوشرنگ ،
خوش آهنگ
لغزیده به جامم.
از تلخی طعم وی اندیشه مدارید،
گواراست به کامم.
در ساحل این آتش .
من غرق گناهم
همراه شما نیستم، ای مردم بتگر!
من نامه سیاهم.
فریاد رسا!
در شب گسترده پر وبال
از آتش اهریمن بدخو به امان دار.
هم ساغر پر می ،
هم تاک کهنسال.
کان تاک زرافشان دهدم خوشه زرین
وین ساغر لبریز
اندوه زداید ز دلم با می دیرین
با آنکه در میکده را باز ببستند
با آنکه سبوی می ما را بشکستند
با محتسب شهر بگویید :که هشدار!
هشدار!
که من مست می هر شبه هستم.
سیاوش کسرایی.