اون گل سرخ تو تاریکی، ستاره شد شب و شکست، خورشید روشنی شد و رفت و تو آسمون نشست...
اون قویترین بچه ای بود که به شیمی درمانی پاسخ داد، حالش رو بهبود می رفت که.......دلم نمیاد بنویسم. بیشتر دلم می خواد از مبارزش بگم، از اینکه اون یه قهرمان ِ کوچولو بود، یه قهرمان ِ سراسر امید، امید به بهبودی...حالا واسه همیشه آروم گرفت... اگه آرمین الان تو آسموناس، واسه اینه که خدا خیلی دوسش داشت، واسه اینه که خدا می خواست اونو پیش ِ خودش نگه داره. آرمین تو افسانه ها نیست، تو شعرا نیست، آرمین قصه نیست، اون واقعیته، یه واقعیت تو جامعه ی ما که کم هم نیستن. ------ به خانوداه ی آرمین: خدا صبر جمیل بهتون بده. و شما چه زیبا از این آزمایش الهی سربلند بیرون آمدید. و این عین ِ عشق ِ
| نوشته شده توسط شقایق در یکشنبه 87/10/1 و ساعت 10:49 صبح | نظرات دیگران()